محل تبلیغات شما

دل را رها کن در هوای من

در امتداد فصل تنهایی

در امتداد بغض دلگیرم

در زیر باران های رویایی


قدری بمان ای مهربان من

من بی تو یک احساس خاموشم

من بی تو بغضی سرد اشکم را

هر شب درون خانه می پوشم


بعد از تو چشمانم نخوابیدند

در اضطراب درد و بیماری

جا مانده  تصویر تو در رویا

لعنت به این ساعات بیداری


پلکم پرید و اتفاق افتاد

هی با توام ای  مرد تهرانی

رفتی و بعد از تو  رها ماندم

در لحظه های تلخ و طولانی


ای مرده شور هر چه آرایه

با رفتنت حس مرا بردی

شعرم کفن پوشیده بعد از تو

تابوت شعرم را کجا بردی


بعد از تو قهرم با شرابِ شعر

لب با سکوت و سایه همسایه

لطفا برای زاده های ذهن

پیدا کنید عاشق ترین دایه


فرحناز هرندی(صبور)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها