گفتم ننویسم که فراموش کنی خاطر من را
ای حک شده بر لوح دلم نام قشنگت
خواستم بگریزم به دل دشت و بیابان
ای جان به فدای تو و آن چشم پلنگت
دیشب بخدا خواب ترا دیدم و گفتی:
باز هم بنویس از من و از این دل سنگت
ممنون تو هستم که در این عصر پر اندوه
جا داده ای ناز، عشق مرا در دل تنگت
اکنون بنویسم که تویی جان و جهانم
ای حک شده بر لوح دلم نام قشنگت
Nazi.h.s
درباره این سایت